پروانگی را...
کرم ابریشم کوچک من
خانه ی تازه تو مبارک
آخرش بافتی پیله ات را؟
بال تازه ،دل نو مبارک
**
آن لباس قدیمی وپاره
دیدی اندازه قد تو نیست
دیگر آن را نباید بپوشی
واقعا این که در حد تو نیست!
**
آن خود کهنه ات را رها کن
بی خیالش بیا زود بیرون
یک خود تازه تر آن طرفهاست
آن طرف،پشت آن بید مجنون
**
بعد از این آسمان پیله توست
ابرها را تو پیراهنت کن
زودتر وقت اصلا نداریم
بال های نویت را تنت کن
**
وعده ما همان جا که گفتی
پشت دروازه شهر جادو
منتظر باش دارم می آیم
وای رفتی!ولی بال من کو؟
**
تو برو،من ولی کار دارم
بال پرواز من پاره پاره است
باز باید ببافم خودم را
پیله کوچکم نیمه کاره است..]
عرفان نظر آهاری
کلمات کلیدی :
:: برچسبها: